خلاصه خبر :   مایکل کمبر، عکاس خبری روزنامه نیویورک تایمز به تازگی مطلبی را درباره فعالیت در مناطق بحرانی منتشر کرده است.
تاریخ : 07/12/1392      ساعت: 16:14
منبع خبر: مدیر سیستم                
متن خبر
مایکل کمبر، عکاس خبری روزنامه نیویورک تایمز به تازگی مطلبی را درباره فعالیت در مناطق بحرانی منتشر کرده است.این مطلب در وبلاگ لنز روزنامه نیویورک تایمز منتشر شده است، که ترجمه آن را در  خطوط زیر با هم می خوانیم.کمبر در این مطلب به هفت نکته آموزشی مفید برای عکاسان خبری اشاره کرده است.
این نکات عبارتند از:‌ به همراه داشتن لوازم ضروری، تهیه عکس به اندازه ممکن در صورت امکان، آماده شدن برای بدترین شرایط ممکن، نحوه تمرکز برای روی اجزای واقعه برای به تصویر کشیدن بهتر رخداد و رعایت نکات ایمنی در مناطق پر خطر.
کمبر در حال حاضر مشغول تهیه کتابی درباره عکاسی جنگی است.

تعداد کمی از عکاسان خودشان را در محیطی به خطرناکی سومالی می یابند. اما درسهایی وجود دارد که مایکل کمبر آنها را فرا گرفته است. او روی کتابی درباره عکاسی خبری و عکاسی جنگ کار می کند که از آن می توان برای بسیاری موقعیت های چالش برانگیز استفاده کرد، بخشی از کتاب را که درباره حضور او در سومالی است با هم می خوانیم:

این سفر پنجم با ششم من به سومالی بود، هرج و مرج آنجا به نحوی من را یاد درگیری های لیبی طی سال 2003 می اندازد. جایی که هیچ گونه قدرت مرکزی وجود نداشت و چیزهای زیادی می توانست رخ دهد. بسیاری از مکانها در آشفتگی محض بود با قبیله ها و زیرقبیله ها و حتی زیر-زیر قبیله هایی که بغل به بغل با یکدیگر می جنگیدند. کارشناسان بین المللی اذعان داشتند که القاعده به شدت در مرکز مناطق درگیری حضور دارد.

به تازگی درگیری اصلی در موگادیشو، اتحادیه دادگاه های اسلامی را بر ضد الشباب، جنبش جوانان مسلمان بنیادگرا، به رقابت واداشته بود. در مکانهای دیگر، قبایل یا گروه های مذهبی، جزایر باثبات و پیشرفت(قابل ملاحضه ای) ایجاد کرده بودند. ما از شهرهایی که در آن ساکنانشان بدون کمک از هیچ یک از قدرتهای مرکزی مدارس، بیمارستانها و حتی کتابخانه ساخته بودند، عبور کردیم.

سومالی به شکل سنتی گورستانی برای خبرنگاران بوده است. «دان الدون»، «هاس ماینا»، «هنسی کراوس» و «آنتونی ماکاریا» در سال 1993 توسط جمعیتی تا سر حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. «کیت پیتون» از بی.بی.سی سال 2005 در مقابل هتلش به ضرب گلوله کشته شد. سال 2006 افراد ناشناس دوست من «مارتین آدلر» که تظاهرات موگادیشو را پوشش می داد با شلیک گلوله کشتند. مارتین یک نجیب زاده واقعی و یکی از بهترین آدمهایی بود که می شناختم، او دو فرزند داشت. «دهیر فرح» یک روزنامه نگار محلی در موگادیشو و مترجم و دلال ما در سفر 2006 بود. سال گذشته در حالی که همسرش شش ماه باردار بود و یک پسر 10 ماه داشت ترور شد. من در همان سفر کارگردان شجاع ایستگاه رادیویی مستقل «هورن آفریک/ Horn Afrik» را ملاقات کردم، نام او «سعید تاهیل(Said Tahil)» بود. او هم توسط مردان مسلح نقابدار در فوریه همان سال کشته شد. دست کم هشت روزنامه نگار از سال 2007 طبق گزارش سازمان عفو بین الملل کشته شده اند.

بهتر است این نکات را به یاد داشته باشید:

درس1: لوازم ضروری را در کوله خود داشته باشید

گاهی انتظار می رود چمدان شما جایی روی سنگ فرش خیابانی جابماند. به موگادیشو رسیدم تا کیف پلیکانم را، با لوازمی که نمی توانستم در نایروبی وارد هواپیما کنم، پیدا کنم. در آغاز در چالش برداشتن لباسها بودم. خوشبختانه دوربین فیلم برداری ام را همراه لپ تاپ و شارژر در کوله ام حمل می کردم، اما شارژرهای باطری دوربین عکاسی را در پلیکان جا گذاشتم. مجبور بودم هفته اول را تا پرواز  بعدی با صرفه جویی در مصرف باطری عکاسی کنم. می شود لباس و مسواک را هر جایی خرید اما سعی کنید یک شارژر برای آخرین مدل Canon SLR در یک کشور بدون دولت مرکزی پیدا کنید.


درس 2: هرچه و هر کجا که می توانید(عکس) بگیرید.


ده ها مورد بود که فکر می کردم «بعد برمی گردم و عکاسی می کنم» این تقریبا هیچ وقت اتفاق نیفتاد و یاد گرفتم که هر چه می توانم عکاسی کنم حتی وقتی که ممکن است شرایط عالی نباشد. «ابشیر بویا» یکی از بزرگترین دزدان دریایی سومالی موافقت کرد تا ما را برای دیدن دزدان دریایی و کشتی هایی که باج گیری می کردند به یک شهر ساحلی ببرد. او در آخرین دقایق قرارمان را لغو کرد و نتوانستم آن طور که برنامه ریزی کرده بودیم تصویری از او در خیابان بگیرم. ما قبل از سفر برنامه ریزی شده چندین روز همنشین او بودیم و من با احتیاط از او عکاسی کردم. در پایان این همه آنچه بود که من گرفتم، اما (آن هم) کافی بود.


درس3: برای بدترین شرایط سناریو آماده کنید.


ما یک سفر 10 ساعته خسته کننده به حومه شهر گروه دیگری از دزدان دریایی رفتیم. در آخر ثابت شد که ورود به آنجا خیلی خطرناک است و ما دو شب را در زمین بیابانی خوابیدیم(من بیشتر در صندلی عقب خوابیدم). من سفر را با عکاسی از یک سری سرباز که ما را همراهی می کردند نجات دادم، با عکسی از سایه های آنها روی دیوار شهر کوچکی که از آن عبور می کردیم. اما سفر یادآور این بود که «آماده سازی» عنصر کلیدی است. ارتباطات مهمترین چیزی است که شما نیاز دارید تلفن های همراه یا تلفن های ماهواره ای ثریا به معنای واقعی کلمه می تواند نجات دهنده باشد. هنگام مسافرت به خارج از کشور مطمئن شوید که یک تلفن قفل نشده که سیم کارت می خورد، با خود دارید. می توانید سیم کارت محلی را هرجایی که می خواهید بخرید، سیم کارت را داخل تلفن گذاشته و یک تماس برقرار کنید. فهمیده ام که به جز دوربینم چیزهایی هم هستند که بدون آنها نمی توانم کار انجام دهم، مانند باطری یدکی، پشه بند، حشره کش، دستمال  مرطوب ضدباکتری و تنقلات پروتئینی و صد البته آب.


درس4: فلاش خود را در خانه بگذارید


جای فلاش چند لنز سریع بخرید و یاد بگیرید با دوربین روی دست کار کنید. با دوربین های ایزو سرعت بالا هر کسی می تواند کمی سریع تر با لنزهای f/2یاf/1.4  روی دست کار کند. معمولا فلاش حمل نمی کنم. عمق میدان کم با پیش زمینه مبهم به خلق موود کمک می کند. هنگامی که در نور کم عکاسی می کنید باید تاجایی که می توانید خودتان را Brace کنید. درحالی که دوربین تکان می خورد شاتر را به آرامی فشار دهید و رها کنید. حقه دیگر گرفتن چندین فریم پشت سر هم با استفاده از درایو موتور است. اغلب فشار دادن شاتر و در اولین فریم دوربین را مرتعش می کند اما دومین یا سومین فریم شارپتر خواهد بود. خیلی سخت است که در شب، هنگامی که چیزها در طول حملات نظامی، خیلی سریع حرکت می کنند، فوکوس کنیم. یکی از ترفندهای من استفاده از یک چراغ قوه کوچک قوی با یک دکمه روشن خاموش ساده است. آن را با دست چپم حمل می کنم، برای یک لحظه روشنش می کنم، دوربین را فوکوس کرده و بعد چراغ را خاموش می کنم و عکسم را می گیرم. فهمیده ام که دوربینهای لایکا در این شرایط ساده تر فوکوس می کنند. اما من هنوز منتظر یک مدل دیجیتال با عملکرد خوب در نور کم و یک لنز سریع مقرون به صرفه هستم.


درس5:گاهی اوقات جزئیات داستان را می گویند

من یک دوربین Hasselblad حمل می کنم و با آن عکسهای رنگی می گیرم. معمولا پرتره های ساده یا جزئیات. سومالی یک مخلوط شگفت انگیز از سنت و مدرنیته و شرق و غرب است. عشایر با تلفن های همراه گله های شتر را در صحرا به حرکت در می آورند. پراکندگی جمعیت در سومالی تقریبا وابسته به نشانه های زندگی است. در بسیاری از مناطق، سومالی های محلی، در میان هرج و مرج، دولتهای کوچکی را برپا کرده اند. در نماز جماعت گروه های شبه نظامی صوفی، جوان مبارزی را دیدم که اسلحه AK-47 خود را به یک قرآن بسته بود. روی بند تفنگ چیزی نوشته شده بود. مطمئن نیستم که او معنی آن را می دانست اما من احساس دوگانه ای از زندگی در اینجا دارم. بعد از توجه به کار «مارتین پار» تلاش کردم هر روز از جزئیات عکاسی کنم.

درس 6:لحظات آرام را پیدا کنید


زمان می برد تا مردمی که با آنها کار می کنید را درک کنید(در این مورد مبارزان). آنها کمی انگلیسی بلدند و من سومالیایی نمی دانم. پس بیشتر اوقات با حرکات دست و لبخند و کمی اصطلاح (ارتباط بر قرار می کنیم.) به محض اینکه این امر انجام شود حتی می تواند یخ رابطه رابطه را هم بشکند. من اغلب اوقات دنبال مکانهایی آرام دور گوشه ای که در آنها تجمع کرده اند می گردم. در خاورمیانه شما عکسهای زیادی از مردم در حال عبادت به دست می آورید. تلاش می کنم تا آن جایی که ممکن است جلوی مردمی که نماز می خوانند قرار نگیرم.


درس 7:امنیت اولویت دارد

اگر احساس می کنید چیزی درست نیست رهایش کنید روزنامه نگاران زیادی در سومالی کشته و ربوده شده اند. ربایندگان دو روزنامه نگار غربی را نزدیک به یک سال نگه داشتند. غالبا اولین اشتباهی که در یک کشور جدید سروکله اش پیدا می شود استخدام دلالی است که نمی شناسیدش.(دلال به شما در ترجمه و هدایتتان در یک کشور خارجی کمک می کند.) ما با یک تیم سومالیایی کار می کردیم که می شناختیمشان و به آنها اعتماد کرده بودیم. جفری جتلمن خبرنگار تجربه گسترده ای از سومالی دارد، من هم چندین بار آنجا کار کرده ام.


اما این می تواند پیچیده باشد. همانطور که شما زمینی حرکت می کنید از یک قبیله به قبیله دیگری تحویل داده می شوید. یک جا، تیم ما، ما را به هتلی برد که محصور نشده بود و اگر ما داخل هتل می شدیم کل خیابان می توانست ما را ببیند. هیچ وقت از ماشین پیاده نشدیم. خیلی راحت به راننده گفتیم دور بزند و مکان دیگری را با حیاط پیدا کند که ما بتوانیم احتیاط بیشتری را به خرج دهیم. ما به خوابیدن روی پشت بام خاتمه دادیم، همانطور که چندشب این کار را کرده بودیم. این درنهایت امن تر هم بود.

هنگامی که از مکانهایی که در آنجا احتمال آدم ربایی زیاد است حرکت می کنید خیلی مهم است که توجه کسی را جلب نکنید. سعی کنید وسیله ای با پنجره های رنگی پیدا کنید. لیاس آستین بلند، ریش، کلاه و لباسهای محلی همه کمک می کنند. از پیچاندن یک روسری دور سرتان یا پوشیدن لباس محلی خجالت نکشید. این ها باعث می شود از یک فاصله شما کمتر توی چشم باشید. این می تواند زندگی شما را نجات دهد.


اختصاصی میثاق

كليه حقوق اين اثر متعلق بهhttp://www.Misagh.netميباشد.
هرگونه تقليد و نقل مطالب بدون ذكر منبع ممنوع می باشد.