خلاصه خبر :   با پخش فیلم جدید جاشوا اپنهایمر به نام "نگاه سکوت" (The Look of Silence ) در آمریکای شمالی، وقت آن می رسد که نگاهی بیندازیم به آنچه این فیلمساز به شدت فرهیخته و متفکر در کارهایش دست یافته است.
تاریخ : 23/02/1395      ساعت: 18:44
منبع خبر: مدیر سیستم                
متن خبر
با پخش فیلم جدید جاشوا اپنهایمر به نام "نگاه سکوت" (The Look of Silence ) در آمریکای شمالی، وقت آن می رسد که نگاهی بیندازیم به آنچه  این فیلمساز به شدت فرهیخته و متفکر در کارهایش دست یافته است. فیلم قبلی اپنهایمر به نام عمل کشتن The Act) of Killing) یکی از آن معدود کارهایی است که باعث تغییر جامعه می شود و حقایقی را به جهان عرضه می کند. این فیلم درباره ی نسل کشی است که در سال 1965 و 66 در اوایل کودتای سوهارتو اتفاق افتاد که در پی آن دولت سوکارنو سقوط کرد. در این حادثه حدود یک میلیون نفر به جرم طرفداری از کمونیسم کشته شدند.

با اینکه هنوز برخی از بازماندگان رژیم سوهارتو دارای نفوذ و قدرت تاثیرگذاری هستد، اپنهایمر و افراد گروهش شجاعت زیادی به خرج دادند تا فیلم عمل کشتن را به سرانجام برسانند. به نظر می رسد این واقعیت که فیلم نامزد جایزه اسکار، برنده ی جایزه بفتا در انگلستان و جشنواره فیلم اروپا و جایزه ی صلح آسیا شد چندان تاثیری روی اهمیت فیلم نمی گذارد زیرا این فیلم مستند به خودی خود با رویکردی موفقیت آمیز گفتمان صادقانه ای از اندونزی را به نمایش در می آورد.

این فیلمساز با آگاهی از موفقیت بزرگی که فیلم به دست آورده است می گوید: " فیلم عمل کشتن، به صورت یک کاتالیزور برای تغییر در اندونزی عمل کرد، به نوعی، چگونگی برخورد اندونزی با گذشته اش را دچار تغییر کرد. امروزه رسانه ها درباره ی نسل کشی به عنوان عمل نسل کشی صحبت می کنند، آنها درباره ی میراث کشتن آدمها در زمان حال بسیار صادقانه حرف میزنند که واقعا همان چیزی است که فیلم عمل کشتن در پی آن بود. آنها درباره ی فساد، عدم امنیت، قتل عام های وحشتناک، عدم مجازات کسانی که به اینکار دست زدند و نیز از ترسی صحبت می کنند که تبدیل شد به سیستم سیاسی کشور در اوایل کشتارها. حالا دیگر این صحبتها و گفتمان جایگزین سکوت شده است.



اما چه بر سر آن سکوت عمیق می آید، آن سکوت و عدم اشاره به ظلمهای فراوان رژیم ستم پیشه ای که تقریبا نیم قرن به درون فرهنگ این کشور نفوذ کرد؟ اپنهایمر از همان اولین باری که با هولوکاست آشنا شد، یعنی در طی ساخت فیلم نوارهای جهانی شدن، The Globalisation Tapes) )متوجه این سکوت گسترده شد و بسیار تحت تاثیر آن قرار گرفت. این فیلم، پروژه ای اجتماعی بود مرتبط با شاخه های اقتصاد کلان که در سال 2001 ساخته شد. این اتفاق نه تنها الهام بخش او در ساخت فیلم عمل کشتن بود که در آن انور کنگو در نهایت متوجه نتایج اخلاقی قتل عامهایی می شود که او به نام سوهارتو مرتکب شد، بلکه باعث ساخت فیلم نگاه سکوت نیز شد که در آن مقابله ی یک چشم پزشک میانه رو با نام آدی با قاتلان برادرش، راملی، در آن دوره ی  وحشتناک به تصویر کشیده می شود.

اپنهایمر درباره ی این اثرش می گوید: " من در سال 2003 به اندونزی برگشتم  و خیلی زود فهمیدم که کارگران از من می خواهند فیلمی بسازم که درنهایت با کمی شباهت درون مایه ای همین فیلم نگاه سکوت از کار در آمد، فیلمی درباره ی بازماندگان و کسانی که هنوز در محاصره ی قاتلانی زندگی می کنند که قدرت را در دست دارند، فیلمی درباره ی ترسهای آنها و زندگی آنها در ترس از اینکه این قاتلان هر زمانی می توانند همان بلا را سر آنها نیز بیاورند. مرا خیلی زود با خانواده ی راملی آشنا کردند و دلیلش هم این بود که نام او درواقع مترادف بود با نسل کشی در کل آن منطقه زیرا قتل او شاهدانی داشت. کسان دیگری که به قتل رسیده بودند در تاریکی شب  به جاهای دیگر منتقل می شدند و سپس به قتل می رسیدند و اجسادشان نیز به درون رودخانه انداخته می شد تا وارد دریا شود و دیگر خبری از آنها نمی شد. اما راملی مقاومت کرده بود. مردم مقاومت او را دیده بودند. او به سمت خانه دویده بود و مردم جسدش را در مزارع پیدا کرده بودند. بنابراین صحبت درباره ی راملی این را می رساند که این حوادث که به نوعی همه را شوکه و وحشتزده کرده بود واین حقیقت که ارتش همه را تهدید کرده بود که از این اتفاق حرفی نزنند و وانمود کنند که اصلا اتفاق نیفتاده است، در واقع اتفاق افتاده بود.

اپنهایمر چنین ادامه می دهد که : " اینکه من به خانواده ی راملی معرفی شدم امری اجتناب ناپذیر بود. والدین او را دیدم و از همان لحظه ی اول از آنها بسیار خوشم آمد. پدرش هنوز دچار جنون نشده بود و فعالانه تلاش می کرد تا دراینباره فیلمی با ما بسازد. او می خواست نام فرزند مقتولش را زنده نگه دارد. بلافاصله من با برادر مقتول، آدی نیز آشنا شدم  که همین نکته ی بسیار جالبی بود زیرا او بعد از قتل برادرش به دنیا آمده بود. او به نوعی از طرف خانواده جایگزین برادرش محسوب می شد، برادری که نامش همواره در کل منطقه به عنوان نماد مقاومت شنیده می شد. در عین حال آدی واقعا هیچ وقت نفهمید چه اتفاقی افتاده است. والدینش از ترس جزییات کامل را به او نگفته بودند زیرا نمی خواستند او با صحبت کردن درباره ی آن اتفاق در مدرسه و در زمانی که هنوز همان دیکتاتوری قدرت را در دست دارد، جانش را به خطر بیندازد. بنابراین او به نوعی به جریان فیلمسازی من چسبید تا از این طریق بتواند پاسخ سوالاتش را بگیرد. سوالاتی همچون چه اتفاقی برای خانواده اش افتاد؟ چه بر سر اجتماعش آمد و کشورش چه شد؟ "

همانطور که اپینهایمر درباره ی پروسه ی ساخت فیلمهای نگاه سکوت و عمل کشتن می گوید، این مسئله آشکار می شود که این فیلمها به طرز غیر قابل انکاری واضح و گویا هستند. برای او " این فیلمها دقیقا تکمیل کننده ی یکدیگر هستند".



اپنهایمر در ادامه می گوید: " ارتش، بازماندگان را تهدید کرده بود که در این فیلم شرکت نکنند. مخصوصا آدی را. اما اکثر بازماندگان کم و بیش اعلام می کردند که " تسلیم نشوید، دست از تلاش برای ساختن این فیلم برندارید و از عاملان جنایتها فیلم بگیرید زیرا فقط از این طریق است که می توانید به حقیقت پی ببرید". اوایل کار خیلی می ترسیدم از آنها فیلمبرداری کنم  اما وقتی اینکار را کردم فهمیدم که همه ی آنها درباره ی بدترین جزییات قتل عامها اغراق می کنند. این فیلم ها را به آدی نشان دادم. چیزی که همه مجبور خواهند شد به آن اعتراف کنند، این واقعیت نیست که در سال 1965 اتفاقی وحشتناک رخ داد، بلکه از آن بدتر این است که این حوادث دهشتناک هنوز و همچنان ادامه دارند".

" سپس هفت سال از عاملان این جنایتها فیلم گرفتم، مکالمه های طولانی و مداوم با بازماندگان داشتم و علی الخصوص در ارتباط دائم با آدی بودم و هر زمانی که فرصت داشتم فیلمها را به او نشان می دادم. این فیلمها به شدت اورا تغییر دادند. او به عنوان یک چشم پزشک شروع کرد به در خانه ی مردم برود و چشمانشان را معاینه کند، خانه به خانه می رفت، افراد پیر را پیدا می کرد تا از آنها درباره ی حوادث آن سالها و آن قتل عامها سوال بپرسد. در نتیجه ی اینکارها او واقعا تغییرات شگرفی در خودش می دید. وقتی در سال 2012 به اندونزی بازگشتم، بعد از ادیت فیلم عمل کشتن و البته قبل از پخش آن- زیرا می دانستم که دیگر بعد از پخش فیلم اجازه ی ورود به آن کشور را نخواهم داشت- می دانستم که آدی اصلی ترین همکار من محسوب می شود. اما نمی دانستم که او حتی تبدیل خواهد شد به شخصیت اصلی فیلم من. او به من گفت که " حتما باید عاملان قتل برادرش را ملاقات کند". من برایش توضیح دادم که او باید با این امید به ملاقات آنها برود که آنها از او عذرخواهی کنند و خانواده اش از اینهمه ترس در تمام سالهای گذشته رهایی یابند.

اپنهایمر قطعا در تمام کارهایش از حضور استعاره استفاده می کند. آیا این واقعیت که آدی یک چشم پزشک است او را هیجان زده نکرده بود؟
 

او در این باره اعتراف می کند که "مسئله ی مهمی است. اما خب می دانید، استعاره چیزی  است که خودش رشد می کند. من متوجه شدم که شغل  او نقش عملی مهمی در این مقابله ها و مواجهه ها خواهدداشت. این مسئله واقعا حائز اهمیت بود که عاملان این جنایتها به طور داوطلبانه همه ی جزییات مهم آن اتفاق را در اختیار آدی قرار دهند، درست مثل هفت هشت سال پیش که دربرابر دوربینهای من چنین کاری کردند. تمام عاملان این جنایت در فیلم نگاه سکوت مردمی هستند که من قبل از ملاقات با انور کنگو از آنها فیلمبرداری کرده بودم و هیچ کدام از آنها در فیلم عمل کشتن حضور نداشتند. این مسئله اهمیت زیادی داشت چراکه آدی قطعا می توانست نزد آنها برود و به آنها بگوید که هرچه هفت سال پیش به جاشووا گفته اید را شنیده ام". اما در اینصورت آنها احساس می کردند گیر افتاده اند و باید درباره ی چیزی حرف بزنند که شاید اصلا دوست ندارند درباره اش چیزی بگویند. بنابراین می دانستم برنامه ی تست چشم به نوعی تسلیمشان خواهد کرد. وقتی روی صندلی دندان پزشک یا آرایشگر می نشینید، بسیار آُسیب پذیر هستید و احتمال اینکه از خودتان خشونت نشان دهید خیلی کم است. "

اپنهایمر در ادامه ی صحبتهایش می گوید: " در اینجا مسئله ی بستر و زمینه ای مطرح است که مردم به طور طبیعی در آن به مکالمه می پردازند و این چیزی است که آدی می توانست تا آنجایی که لازم است ادامه دهد ،یعنی تا زمانیکه همه ی جزئیات مهم و حیاتی را درباره ی آن قتل عامها به دست بیاورد؛ همان چیزهایی که سالها قبل رو به دوربین من گفته بودند حالا به طور مستقیم به خود آدی می گفتند. بنابراین شغال او نقش عملی داشت با این حال من متوجه شدم که دیدن این آدمهایی که ما سالها قبل فیلمشان را گرفته بودیم و آنطور با اغراق و خودستایی درباره ی آن حوادث ظالمانه صحبت می کردند به استعاره ی قدرتمندی تبدیل شده است که تکه هایی از همان داستانهایی را آشکار می کند که قبلا هم روبروی دوربین گفته شده بودند. مردانی که ظاهرا چشمان خود را بر روی معنای اخلاقی کاری که کرده اند بسته اند، حالا با کسی حرف می زنند که شغلش کمک به انسانهاست تا بهتر ببینند."



برخی از نقدهای جشنواره ها فیلم نگاه سکوت را به دلیل رویکرد غیرسبکی خود به قتل عامهای اندونزی نکوهش کرده اند. بسیاری بازی و نقش عملیاتی انور کنگو در عمل کشتن را نقد کرده اند و امیدوار بودند از فیلم جدید اطلاعات بیشتری به دست بیاورند. استعاره ی شغل آدی و انتخابهای اپنهایمر در نشان دادن افشاگری های عاملان جنایات اتفاق افتاده با قابهای کلوزآپ و لنزهای سنگین و قرمز یک متخصص چشم شاخص ترین لحظه های "فیلمی" در فیلم نگاه سکوت بودند.

از نظر اپنهایمر این دو فیلم در کنار هم جریان دارند. او در اینباره می گوید: "من از همان اول نیز می دانستم که نگاه سکوت را خواهم ساخت. با ساختن این فیلم می خواستم تماشاچیان را بردارم و بگذارمشان در آن سکوت وهم انگیز و ترسناکی که در فیلم عمل کشتن روی آن تاکید شده بود. می خواستم فضایی احساسی-فیزیکی بسازم تا همه بتوانند حس بازماندگان را درک کنند و شاهد آن باشند که چطور این بازماندگان مجبورشده اند زندگی خود را دوباره از نو بسازند و پنجاه سال دیگر به زندگی ادامه بدهند بدون آنکه قادر باشند آنطور که می خواهند عزاداری کنند، بدون آنکه قادر باشند مرحمی روی زخمهایشان بگذارند زیرا این اجازه را ندارند از گذشته ی دردناک خود حرفی بزنند. پنجاه سال ترس و سکوت چه بر سر انسانیت ما می آورد؟"

اپنهایمر درباره ی این مسئله که آدی به دنبال آن بود که عاملان جنایت را مجبور به عذرخواهی کند چنین می گوید: "من فهمیدم که آدی احتمالا به این هدف دست نخواهد یافت، اینکه عاملان آن جنایت این شجاعت را ندارند که توجیهات اغراق آمیز خود را کنار بگذارند، زیرا با اینکار مجبور خواهند شد با وجدان خود مواجه شوند. کار با انور کنگو و افرادی که هنگام ساختن فیلم عمل کشتن در اطراف او بودند، خیلی چیزها به من یاد داد. من انتظار داشتم با رویکرد همیشگیشان یعنی تهدید ، عصبانیت و ترس در برابرم واکنش نشان دهند و ما به بن بست برسیم، اما حسم این بود که با مستند کردن آن بن بستها می توانیم چالشهایی را آشکارا نشان بدهیم که اندونزی با آن موجه است. می توانستیم نشان بدهیم که لایه های اجتماعی در اندونزی تا چه حد تکه پاره شده اند و اینکه این کشورچقدر نیازمند حقیقت، آشتی، عدالت و مرحم گذاشتن بر روی زخمهاست. حس من این بود که جاییکه آدی درفیلم شکست می خورد در واقع همان صحنه هایی هستند که موفقیت فیلم را رقم میزند زیرا او در حال انجام کاری کاملا بی سابقه در اندونزی است. او به عنوان یک بازمانده با عاملان آن جنایتهای خوفناک مقابله می کند. اینکار در تاریخ مسنتد سازی نیز بیسابقه است به این معنی که هرگز فیلم مستندی وجود نداشته است که در آن بازمانده ی حادثه ای با عاملان جنایتی مواجه شود، آنهم در حالیکه آن جنایتکاران هنوز قدرت کامل را در آن کشور در اختیار دارند زیرا انجام چنین کاری واقعا خطرناک است. "

منبع:documentary.org

كليه حقوق اين اثر متعلق بهhttp://www.Misagh.netميباشد.
هرگونه تقليد و نقل مطالب بدون ذكر منبع ممنوع می باشد.