خلاصه خبر :   «سيد سليم غفوري» يکي از مستند سازان جوان کشورمان است که در 2سال گذشته تاکنون دوبار به منطقه کشمير سفر کرده است. گفتني هايش نشان داد که علاوه بر تسلطش به تاريخ سياسي اين منطقه...
تاریخ : 18/11/1389      ساعت: 15:40
منبع خبر: مهدي                
متن خبر





«سيد سليم غفوري» يکي از مستند سازان جوان کشورمان است که در 2سال گذشته تاکنون دوبار به منطقه کشمير سفر کرده است. گفتني هايش نشان داد که علاوه بر تسلطش به تاريخ سياسي اين منطقه، به تاريخ فرهنگي به ويژه از زمان ورود ايرانيان و استفاده مردم آن جا از زبان فارسي و برخي صنايع دستي ايران که هنوز هم کم و بيش استفاده مي شود، تسلط دارد. ديدني هاي سليم غفوري تلخ و شيرين دارد و هيچ کدام را پنهان نمي کند. وقتي از وجود مجموعه مدارسي به نام "شهيد مطهري" و يا " اماميه" به ياد رهبر کبير انقلاب اسلامي مي گويد احساس شکر در صدايش آشکار است. درد خود را هم پنهان نمي کند وقتي از رنج و ظلم مردم اين منطقه توسط دولت هندوستان و فراموشي حوزه هاي علميه، وزارت امور خارجه، رايزنان فرهنگي و رسانه هاي کشورمان از مردم و مسلمانان کشمير سخن مي گويد. در اين گفت وگو ابتدا ويژگي‌هاي جغرافيايي کشمير توضيح داده شده است و در ادامه اين تلخ و شيرين ها آمده است.


در ابتدا کمي در باره وضعيت جغرافيايي و تاريخي کشمير توضيح دهيد و بگوييد که تاثيرگذاري فرهنگ ايراني و اسلامي در اين منطقه به چه صورت بوده است؟

کشمير يکي از زيباترين و سرسبزترين مناطق آسيا به شمار مي رود و به بهشت روي‌زمين نيز معروف است. اين منطقه که در سلسله‌جبال هيماليا واقع شده بين سه کشور چين، هند و پاکستان تقسيم شده است. به اين صورت که حدود يک سوم کشمير به عنوان کشمير آزاد جزو پاکستان و دو سوم آن نيز به عنوان "جامو وکشمير" جزو هندوستان است. حدود پنج درصد اين منطقه هم متعلق به کشور چين است. ارتباطي که بين فرهنگ ايران و فرهنگ ايراني- کشميري وجود دارد ذهن ما را مشغول کرده بود. تا اين که موفق شديم در 2 نوبت به اين منطقه سفر کنيم. يک سفر به کشمير هند و يک نوبت هم به کشمير آزاد پاکستان. براي درک رابطه فرهنگي ايران و کشمير بايد ابتدا به تاريخچه اين منطقه توجه کرد. تا قبل از قرن هفتم و حتي اوايل قرن هشتم هجري بيشتر مردم کشمير هندو مذهب بودند. در مقطعي از قرن هشتم پادشاهي به نام فريدون شاه بر کشمير حکومت مي‌کرد. در زمان حکومت اين پادشاه يک عارف ايراني به نام بلبل شاه براي تبليغ اسلام به اين منطقه سفر کرده بود که در همين زمان پادشاه کشمير از تمام مبلغان اديان مختلف دعوت کرد که در جلسه اي با حضور او با هم مناظره‌ کنند و هر کس نظرات خود را بگويد. بلبل شاه نيز در اين جلسه حضور مي يابد و نظرات خود درباره اسلام را مطرح مي کند. اين نظرات تا حد زيادي نظر حاکم کشمير را جلب مي کند و از اين رو زمينه ترويج دين اسلام در کشمير فراهم مي شود. چندي بعد از بلبل شاه نيز شخص ديگري به نام " ميرسيد علي همداني" به همراه 700 تن از شاگردانش براي ترويج دين اسلام وارد کشمير مي‌شوند. آن‌ها در سراسر اين سرزمين پخش مي‌شوند و در مناطق مختلف به تبليغ اسلام مي پردازند. از اين مقطع بيشتر مردم کشمير به دين اسلام گرايش پيدا مي‌کنند، در واقع توسعه اصلي دين اسلام در اين منطقه مرهون تلاش هاي مير سيد علي همداني و شاگردانش است. نکته مهمي که درباره سيد علي بايد بگويم اين است که حضور او و شاگردانش در کشمير علاوه بر دين اسلام، فرهنگ، صنعت و تمدن ايراني اسلامي را نيز در اين منطقه گسترش داد. آن ها خيلي از صنايع ايراني همچون فرش بافي، چوب و... را نيز به مردم اين منطقه آموزش دادند به طوري که در حال حاضر بعضي از هنرهاي دستي که در ايران به نوعي از بين رفته همچنان در کشمير فعال است. نکته قابل توجه ديگر در اين زمينه بحث زبان فارسي است. معمولا زماني که مبلغان به نقطه‌اي از دنيا مي‌روند، سعي مي‌کنند که زبان بومي مردم منطقه را فرا بگيرند. ولي در کشمير خلاف اين موضوع اتفاق افتاده است. يعني مردم کشمير سعي کردند که زبان فارسي را ياد بگيرند و با مبلغان ايراني ارتباط برقرار کنند. اين موضوع در نهايت منجر به اين شد که صدها سال فارسي به عنوان زبان رسمي و دولتي منطقه کشمير شناخته و خيلي از مکاتبات، اسناد و احکام قضايي و... به زبان فارسي نگارش مي شد. اين ريشه‌هاي فرهنگ ايراني در بسياري ديگر از نمادها و سنت‌هاي فرهنگي کشمير نيز مشاهده مي شود. حتي افراد زيادي از کشمير به عنوان "ايران صغير" ياد کرده اند که حکايت از ارتباط ديرينه و تنگاتنگ ايران و کشمير و تاثيرگذاري امثال ميرزا علي همداني بر مردم اين منطقه دارد. در حال حاضر مردم کشمير از او (ميرزا علي همداني) به عنوان شاه همدان نام مي‌برند و احترام ويژه اي برايش قائلند. اما با اشغال هند و کشمير توسط انگليسي ها در سال 1850 ميلادي شرايط تا حدودي تغيير مي کند. از اين پس کم کم زبان فارسي جايگاه خود را از دست مي دهد، به صورتي که هم اکنون 3 زبان رسمي در کشمير وجود دارد. زبان آموزشي در دانشگاه ها انگليسي است، زبان رسمي دولتي اردو است و علاوه بر اين ها زبان کشميري هم استفاده مي شود. اما با اين وجود ارتباط بين مردم ايران و کشمير در اين سال ها حفظ شده و نگاهي به قبرستان هاي اين منطقه نشان مي دهد که گروه هاي متعددي از نقاط مختلف ايران در دوره هاي تاريخي گوناگون در اين منطقه حضور داشته اند.

موضوع تقسيم شدن کشمير چگونه اتفاق افتاد؟

ريشه تاريخي‌ اين اتفاق را بايد در وضعيت اجتماعي مردم بعد از اشغال کشمير توسط انگليسي ها جست و جو کنيم. در حدود سال 1860 ميلادي انگليسي ها کشمير را با تمام متعلقات آن به مبلغ 7 ميليون روپيه به يک حاکم سيک مذهب به نام "گلاب سينک" فروختند و او حاکم کشمير شد. به اين ترتيب خاندان سينگ حاکمان کشمير شدند و اين حکومت ادامه پيدا کرد. تا زماني که استقلال هند و تشکيل دو کشور هند و پاکستان مطرح نشده بود، منطقه هايي به نام کشمير هندوستان و پاکستان شناخته نمي شد و کشمير بخش جدايي بود. اما زماني که تقسيم شبه قاره به 2 کشور هند و پاکستان و استقلال اين مناطق مطرح شد تصميم گرفتند ايالت هايي که بيشتر جمعيت آن هندو مذهب بودند کشور هند و قسمت هايي که داراي جمعيت قالب مسلمان بود کشور پاکستان را تشکيل دهد. بر اين اساس ايالت جامو و کشمير که جمعيت آن بيشتر مسلمان بودند جزو پاکستان محسوب مي شد. ولي در همين زمان شخصي به نام « هري سينگ» در کشور حکومت مي کرد و بر خلاف توافق هاي صورت گرفته در زمينه تقسيم، از ارتش هند دعوت کرد که وارد کشمير شوند و به اين ترتيب آن ها کشمير را اشغال کردند. اين موضوع اعتراض مردم کشمير را در پي داشت و اين اعتراض ها با عث شد که يک سوم کشمير به پاکستان ملحق و به عنوان کشمير آزاد ناميده شود و دو سوم اين منطقه را نيز ارتش هند اشغال کرد و جزو خاک هند قرار گرفت. از سال 1947 ميلادي که هند و پاکستان مستقل شد درگيري بر سر منطقه کشمير نيز بين 2 کشور آغاز شد و اولين جنگ بين آن ها در سال 1948 ميلادي شکل گرفت. در واقع اين اختلاف افکني يک توطئه انگليسي بود که با هدف حفظ نفوذ انگليسي ها و سرگرم کردن ملت ها به درگيري انجام شد. در اين زمان مردم ايالت کشمير خواهان پيوستن به پاکستان بودند و عليه هندي ها اقدام کردند. اين موضوع باعث شد که هندي ها به سازمان ملل مراجعه کنند و سازمان ملل براي حل اين مسئله قطعنامه‌اي صادر کرد و خواستار اين شد که سرنوشت کشمير از طريق همه پرسي مشخص شود. بعد از اين قطعنامه چندين قطعنامه‌ ديگر هم صادر شد. ولي اين همه‌پرسي علي رغم اعلام حمايت نخست وزير وقت هند از تعيين تکليف منطقه کشمير توسط مردم منطقه، هيچ وقت اجرا نشد و متاسفانه وضعيت هم چنان در کشمير به همين شکل باقي ‌ماند. اين وضعيت موجب شد که مردم کشمير از هر فرصتي براي اعلام اعتراض و مخالفت خود استفاده کنند. بعد از جنگ سال 48 در سال 1965 نيز جنگ مجددي بين دو کشور هند و پاکستان شکل گرفت و بعد از اين جنگ خط تماس دو بخش کشمير تثبيت شد. اولين نتيجه تقسيم کشمير جدايي بين خيلي از خانواده‌هاي ساکن در اين منطقه بود. در اين شرايط دولت هند نيز مانع هر گونه ارتباط بين کشمير آزاد و بخش کشمير هند شد و اين مساله تا سال 1989 ادامه پيدا کرد. در اين مقطع مردم کشمير سعي کردند با شرکت در انتخابات و راه حل هاي سياسي استقلال اين منطقه را به دست آورند. ولي در اين زمان هندي‌ها متوجه اين موضوع شدند و محدوديت هايي در انتخابات اعمال کردند که اين موضوع اعتراض گسترده مردم و شکل گيري نيروهاي جهادي، سياسي، نظامي و اجراي عمليات نظامي در کشمير را در پي داشت. از سوي ديگر دولت هند هم با خشونت تمام عليه مردم و مبارزان کشميري وارد عمل شد و 700 هزار سرباز را در منطقه کشمير گسيل و فشارهاي زيادي را بر مردم وارد کرد. در اين مقطع (که حدودا تمام دهه 90 ميلادي را شامل مي شود) بيش از 100 هزار نفر در کشمير شهيد و 100 هزار نفر هم زنداني شدند. جالب اين که در اين مقطع هم با وجود خشونت هاي شديد و سرکوب هاي گسترده نظامي، اعتراض هاي مردم (که ريشه در نپذيرفتن حاکميت هند داشت)ادامه پيدا کرد. اما بعد از واقعه 11 سپتامبر شرايط جديدي در اين منطقه رقم خورد و هندي ها که پس از فروپاشي شوروي سعي در نزديک شدن به آمريکا داشتند از شرايط به وجود آمده در دنيا استفاده و حرکت مجاهدان کشميري را با عنوان حرکت تروريستي به دنيا معرفي کردند و در پي اين موضوع فشارهاي مضاعفي به کشميري ها وارد شد و آمريکا نيز فشار مضاعفي به پاکستان وارد کرد که از مجاهدان حمايت نکند. اين فشارها باعث شد که در دوره مشرف پاکستاني‌ها هم مجبور ‌شوند حمايت از گروه هاي مسلح کشمير را قطع کنند و اين گروه‌ها با فشار دولت پاکستان هم مواجه شدند. ادامه اين شرايط موجب شد که گروه هاي جهادي با مشکل مواجه شدند و خود مردم کشمير هم از مردم مسلح خسته شدند. همچنين از سال 2002 نيز بعضي تند روي هاي گروه هاي مسلح وهابي نيز بهانه لازم را به دست هندي ها داده بود ولي اصل بحث کشمير در ميان مردم منطقه وجود داشته و دارد.

طي مدت حضورتان در کشمير وضعيت عمومي مردم از نظر بهداشت، اقتصاد و... را چگونه ديديد؟

شرايط سياسي موجود در کشمير طي سال ها باعث شده که هيچ گونه سرمايه گذاري اقتصادي در اين منطقه انجام نشود و تنها منبع درآمد مردم کشاورزي باقي بماند. صنعت خاصي در کشمير وجود ندارد، سرمايه گذاري درستي انجام نشده است و به لحاظ کشاورزي هم خيلي از زيربناهاي مورد نياز وجود ندارد. به عنوان مثال در اين زمينه مي توان به موضوع راه اشاره کرد. راه اصلي که کشمير را به ساير مناطق متصل مي کند از مظفرآباد- که مرکز کشمير آزاد است - مي‌گذرد و « سينکر» را به دهلي متصل مي‌کند. اين راهي است که مردم مي توانند محصولات شان را به ديگر مناطق ارسال کنند اما حدود 2 سال پيش مردم مسلمان اين منطقه به اين دليل که دولت هند زميني را براي تاسيس معبد هندوها فروخت اعتصاب کردند و پس از بستن اين راه محصولات شان را نفروختند. چرا که مردم اين منطقه کشمير-که بيشتر مسلمان اند - به زمين حساسيت زيادي دارند و بر اين موضوع اصرار دارند که زمين به غير مسلمان نفروشند. در پي اين موضوع مواد غذايي فاسد شد و در واقع اين کار نتيجه اقدام نادرست هند بود. اما از نظر علمي دانشگاهي که در مرکز کشمير واقع شده، دانشگاه معتبر و خوبي است و در مجموع وضعيت علمي مردم خوب است. اما در بررسي تمام متغيرها به اين نتيجه مي رسيم که در مجموع وضعيت عمومي مردم خوب نيست. در حال حاضر خيلي از زير ساخت هاي لازم در کشمير آماده نيست و اين منطقه توسعه يافته محسوب نمي شود. اين درحالي است که کشمير با ظرفيت هايي که دارد مي‌تواند منطقه ‌ثروتمندي باشد.

نگاه کشميري ها به انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران چگونه است؟

حدود 20 تا 25 درصد از 10 ميليون جمعيت کشمير شيعه هستند. مردم به طور عموم و شعيان به طور خاص محبت خيلي زيادي به انقلاب ايران دارند. ما در هر محله شيعه که وارد مي‌شديم در ورودي خيابان و معابر عکس امام خميني (ره)و مقام معظم رهبري را نشان مي‌دادند و اين موضوع در خيلي از شهرها و روستاها مشهود بود.

علاوه بر اين چه نشانه هايي از علاقه مردم کشمير به جمهوري اسلامي ايران مشاهده کرديد؟

در حسينيه کشمير که وارد شديم نشانه جمهوري اسلامي را مشاهده کرديم. من با خودم فکر کردم که شايد ايران به اين حسينيه کمک کرده است. ولي وقتي از متولي حسينيه اين موضوع را جويا شدم، گفت که نه، ايران کمکي به ما نمي کند. از او پرسيدم پس چرا اين نشانه را اين جا نصب کرديد که پاسخ داد: اين نشانه، نمايانگر هويت سياسي ماست. همچنين ما به شهري رفتيم به نام "کرگيل" که در شمال منطقه "جامو و کشمير" قرار دارد و بيشتر جمعيت آن شيعه هستند. بعد از رحلت امام خميني(ره) موسسه اي به نام امام خميني(ره) در اين شهر تشکيل شده بود و جالب اين که يکي از اعضاي اين موسسه در شوراي شهر انتخاب شده بود که اين نشان مي‌دهد جو قالب منطقه به اين صورت بوده است. موسسه ياد بود امام خميني(ره) در مسائل فرهنگي هم فعاليت هاي داشته و در قالب سلسله مدارسي به نام شهيد مطهري و شهيد ذاکري فعاليت مي کند. يک روز به قبرستاني قديمي رفته بوديم که اسامي ايراني زيادي در آن بود. در اين حال جواني از اهالي آمد و با هم صحبت ‌کرديم. مقداري که بحث پيش رفت او به ما گفت: "من يک جمله بگويم که خيال تان راحت شود. ما اينجا در واقع به حاکميت دولت هند قائل نيستم. در حالي که اگر جنگي اتفاق بيفتد حتي حاضريم براي ايران بجنگيم و جان مان را هم بدهيم." همچنين درسفرمان به يکي از روستاهاي اين منطقه رفتيم و با امام جماعت مسجد آن جا هم کلام شديم. او مي گفت:" مردم اين روستا در زمان جنگ ايران و عراق طلاهاي شان را جمع مي‌کردند و براي رزمندگان ايراني مي‌فرستادند." مهم تر از همه اين‌ها هم جو عمومي منطقه است که بين مناطقي که من سفرکرده‌ام تنها با جنوب لبنان شباهت داشت. البته شايد مناطق ديگري هم اين گونه باشد که من اطلاع ندارم.

اين مدارس اماميه که درباره آن صحبت کرديد، با هدف گسترش انديشه هاي شهيد مطهري شکل گرفته بود؟

بله، کتاب هاي شهيد مطهري هم در اين مدارس وجود دارد. ما روزي نزد آقاي "کربلايي" رئيس اين مدارس رفتيم و چند ساعت با او صحبت کرديم. خود او گفت با وجود اين که منطقه ما تحت حاکميت دولت هند است، اما خودمان تابع نظريات ولايت فقيه هستيم و هر چه ايشان بگويند ما خود را ملزم به آن مي‌دانيم. در شهر ديگري به نام"له"نيز با وجود اين که 70 درصد مردم آن بودايي هستند و از 30 درصد مسلمان هم 5 درصد اهل تسنن هستند مدارس اماميه تشکيل شده است که در واقع اين مدارس به ياد امام خميني(ره) و با توجه به ارادتي که مردم به امام داشتند، نام گذاري شده است. قابل توجه اين که اين مدارس مقاطع مختلف تحصيلي را پوشش مي دهد و امکانات آموزشي آن نيز در حد بسيار بالايي است. حتي خيلي از بودايي ها نيز فرزندان شان را به اين مدرسه اسلامي مي فرستند.

در اين مدرسه ها سرفصل ويژه‌اي با موضوع تشيع، انقلاب اسلامي و انديشه‌هاي امام‌خميني(ره) نيز تدريس مي شود؟

در کنار دروس معمول تجربي و رياضي و... آموزش‌هاي اسلامي، قرآن و عقايد نيز دارند.

به نظر شما در حال حاضر حوزه هاي علميه، رايزني فرهنگي ما، وزارت خارجه و... چه کاري براي مردم و مسلمانان اين منطقه انجام مي دهند؟ مشکل فراموشي و ‌دغدغه نداشتن است يا علت ديگري دارد؟

بعيد مي دانم که به دليل فراموشي باشد. در مجموع ما حضور رسمي، جدي و فعال در کشمير نداريم. اين مساله‌اي است که بايد مردم ما با حضور جدي در کشمير آن را حل کنند. شايد رايزن فرهنگي نتواند به همه بخش‌ها سفرکند و يا هم دولت هند ممانعت کند.

ارتباط بين مسلمانان شيعه و سني کشمير چگونه است؟

طي 45 سال گذشته در منطقه کشمير هيچ گزارشي از اختلاف بين شيعه و سني ارائه نشده است. جالب اين که محبت و علاقه به اهل بيت(ع) ميان اهل سنت کشمير هم وجود دارد و اختلاف جدي بين شيعه و سني در کشمير ديده نمي شود. اما متاسفانه در چند سال اخير وهابيون سرمايه گذاري گسترده اي در اين منطقه و دانشگاه، بيمارستان و...تاسيس کرده اند و در صدد جذب جوانان هستند و طبيعتا بهره هم خواهند گرفت. اين خطر جدي براي آينده اسلام و مسلمانان است.

فکرمي‌کنيدچه اقداماتي‌مي‌توانيم‌انجام بدهيم؟

هم اکنون در شهر "سرينگر" زبان فارسي در مقطع ليسانس تدريس مي شود. مطالبه آن ها اين است که دوره‌هاي چند ماهه در ايران براي شان برگزار شود و بتوانند از منابع و استادان ايراني استفاده کنند. اين‌کار امکانات خيلي زيادي نمي خواهد. يا اين که يک حوزه علميه در اين منطقه است به نام حوزه علميه امام رضا(ع)، با مدير اين مدرسه که صحبت مي کرديم مي گفت که اکنون نيازهاي اوليه حوزه را نيز نمي توانند تامين کنند. حوزه علميه براي تامين غذاي مشکل دارد و بعضي مواقع به بقال سرکوچه بدهکار مي‌شود، در حالي که وهابيون در اين منطقه بودجه هاي زيادي خرج مي کنند. اين ها نکات قابل توجهي است که نشان مي دهد بايد يک فکر اساسي براي فرهنگ کشمير بکنيم و اين شرايط را حفظ کنيم.

فعاليت هاي مجازي و اينترنتي مي تواند مفيد باشد؟

بله در کشمير اينترنت وجود دارند.

جايگاه رسانه هاي ايران از جمله پرس تي وي در کشمير چگونه است؟

پرس تي وي را تعطيل کرده اند. بعد از قضيه قرآن‌سوزي که پرس تي ‌وي اخبار ماجرا را پوشش داد و مردم به خيابان ‌ها ريختند و پليس هم به شدت واکنش نشان داد و اعتراض ها را سرکوب کرد و 19 نفر هم شهيد شدند، دولت هند به شدت محدوديت ايجاد کرد و دفتر پرس تي وي را در کشمير تعطيل کردند.


كليه حقوق اين اثر متعلق بهhttp://www.Misagh.netميباشد.
هرگونه تقليد و نقل مطالب بدون ذكر منبع ممنوع می باشد.