شرح خبر
گفتگو با دان مک کالین؛
جنگ چقدر بیهوده است
    سوم مهر ١٣٩٣ ساعت ٢٠:٤٥      
اختصاصی میثاق/ دان مک کالین 77 ساله می گوید "من مدت طولانی ای زندگی کرده ام و دیر یا زود چشمانم را از زندگی فرو می بندم. اما در این میان، اگر کسی به من پیشنهاد یک نمایشگاه یا چاپ کردن اثری را بدهد، این پیشنهاد را حتما می پذیرم. " در ابتدا، زمانی که به او ماموریت دادند که مستنداتی از جنگ داخلی سوریه تهیه کند – نه سال بعد از اینکه او پوشش خبری از یک منطقه حنگی تهیه کرده بود – او لحظه ای شک نکرد و پذیرفت. "با اینکه می گویم نمی خواهم به عکاسی از جنگ ادامه دهم، اما هیچ گاه نباید در زندگی یک نظر قطعی داد. من بارها این کار را کردم، اما بعد دوباره کنجکاو می شوم، من مرد کنجکاوی هستم. من باید بگردم و ببینم چه اتفاقی در دنیا در حال رخ دادن است، این چیزی است که من را به حرکت وا می دارد. چرا من از جنگی که در سوریه در جریان است و تراژدی که سوری ها تحمل می کنند عصبانی هستم؟ باید خودم می رفتم و دلیلش را پیدا می کردم. "

در شغلی که مک کالین 5 دهه از عمرش را صرف آن کرده، او را شاهد جنگ های قبرس، ویتنام، کامبوج، اوگاندا، ایرلند شمالی، لبنان و عراق کرده است. با اینکه او در سال های اخیر فعالیت هایش را معطوف به عکاسی از طبیعت کرد، "دانش گسترده او از جنگ و درد انسان ها" – که او می گوید اصلا مایه افتخارش نیست – همچنان باقی مانده است. و حدود شش ماه پیش در سوریه به بوته آزمایش گذاشته شد، زمانی که مجله تایمز، او را به ماموریتی برای نشان دان گرفتاری خانواده های جنگ زده به سوریه فرستاد.

مک کالین می گوید با اینکه عکس ها بسیار مورد استقبال قرار گرفتند، " عکس هایی که در سوریه گرفتم، چندان تاثیرگذار نبودند. من باید حدود دو یا سه هفته آنجا می ماندم ولی فقط شش روز آنجا بودم. تایمز من را به آنجا فرستاد ولی آن ها نمی خواستند ریسک کنند و من را برای مدت طولانی آنجا نگه دارند. اگر من خودم به آنجا رفته بودم، دو یا سه هفته آنجا می ماندم و عکس های فوق العاده ای می گرفتم . اما بسیار خطرناک است – نه فقط به خاطر جنگ، اما همچنان به خاطر تهدیدی که برای دزدیده شدن وجود دارد. در آنجا دائما باید حواستان به دور و برتان باشد."

مک کالین همچنین باید یک جلیقه ضدگلوله 25 پوندی می پوشیده، که این حرکت او را کند می کرده. "در سن من، وقتی می دوید مخصوصا بعد از یک عمل قلب سنگین، بدن شما آن طور که انتظارش را دارید عمل نمی کند. در آلپو، درست بالای کلاه ضد جنگی ام، تیر رد می شد. دیگر از آن مک کالین سال ها پیش که مثل تیر می دوید، خبری نبود. "

او ادامه می دهد " زمانی که 30 ساله هستید، انرژی و اشتیاق فراوانی دارید، که مسلما زمانی که به سن من می رسید دیگر آن را ندارید. من تا کنون 25 کتاب چاپ کرده ام و در سراسر اروپا نمایشگاه داشته ام. این تنها با کارهایی که در گذشته انجام داده اید به دست می آید و اگر سخت کار کنید، مثل من در سی سالگی. من دنده را عوض کرم، سرعت را بالا بردم و من این انرژی و انگیزه و اراده را داشتم که توانستم زمانی که آدم ها سعی می کردند جلویم را بگیرند، پیشرفت غیرمنتظره ای داشته باشم. من توانستم قدمی فراتر از انتظارات بگذارم. همه عکس هایم را هم خودم چاپ می کردم. این به این معنی است که شما دوبرابر از سهم خودتان انرژی لازم دارید، اما اگر آن را با عشق به کار بیامیزید، آنگاه کارتان ساده است. "

مک کالین، در طی دوره کاری اش، تاثیرگذارترین عکس ها را خلق کره است؛ یک نمای بسته از یک سرباز امریکایی شوک زده از جنگ ویتنام – که او در ابتدا که سعی می کرد عکس هایش را سر وقت تحویل دهد، از روی آن به سادگی گذشت – و پرتره ای از یک زن در قبرس که بعد از مرگ شوهرش، توسط پسرش دلداری داده می شود – تصاویری است که به خاطر مانده است.  عکس های مک کالین، بر روی تعداد بیشماری عکاس خبری تاثیر گذاشته است، اما او همچنان باید به خاطر خودش دست از کار می کشید. "وقتی که با مردمی که با گرسنگی و مرگ دست و پنجه نرم می کنند، مواجه می شوید، باید اراده بسیار قوی ای داشته باشید تا بتوانید روزانه این همه تراژدی را هضم کنید. دیدن مرگ انسان ها، اصلا تجربه جالبی نیست. اثرمنفی اش را بر روی شما می گذارد و در نهایت تمام جذابیت خودش را از دست می دهد. شما می خواهید از آن فرار کنید، چون خودتان حس می کنید که نابود شده اید و توجه تان را به چیزهای دیگر می دهید. من شروع به عکاسی از طبیعت کردم تا زمانی برای استراحت به خودم بدهم. من می توانستم تمام عمرم به عکاسی از جنگ ها، انقلاب ها و فجایع بروم ولی این کار مرا تبدیل به چه انسانی می کرد؟ دیگر ذهنی برایم باقی نمی ماند."

با اینکه مک کالین، اعتقاد دارد که زمان انجام دادن کارهای فوق العاده اش گذشته، اما انگیزه اش به همان قدرت پای برجاست. او که از تجربه عکاسی اش در سوریه نارارضی است، می خواهد به آنجا برگردد و این بار همه تمرکزش را بر روی دمشق بگذارد. "من می خواهم ببینم در آنجا جنگ به چه شکل است. اما این اتفاق در ماه های آخر سال خواهد افتاد و تا آن زمان اوضاع آنجا بسیار وخیم تر شده است."

در این زمان، او می خواهد میراث اش را حفظ کند – نه فقط برای خوشبختی، بلکه برای خانواده اش. "من یک همسر و یک پسر دارم و می خواهم که به من افتخار کنند. من به شدت مدیون خانواده ام هستم، چون همیشه از آن ها دور بودم، من می خواهم آن ها کار و تلاش من در 30 و 40 سال گذشته را ببینند و درک کنند که چرا من باید آن ها را تنها می گذاشتم و چرا من باید نشان می دادم که جنگ چقدر بیهوده است – به قیمت دوری از آن ها . "

در حال حاضر، یک بازنگری از کل آثار او در نمایشگاه عکس های خبری در Visa pour l’image به نمایش گذاشته شده است، در فرانسه. "زمانی که شخصی به شما پیشنهاد یک نمایشگاه فوق العاده را می دهد، رد کردن آن کاری احمقانه است. و دعوت شدن از سوی چنین نمایشگاهی با چنین حجمی، مایه افتخار و سربلندی است. من حتما از آن لذت خواهم برد. زمانی که به سن من می رسید، این فکر که هنوز افرادی هستند که به کار شما علاقه مند هستند، بسیار فوق العاده است، خود لذت دیگری است. ببینید، من نمی خواهم عکس هایم در خانه باشند، می خواهم همیشه دیده شوند. "
این مصاحبه اولین بار در BJP در ژوئن 2013 منتشر شد.



کلیه حقوق این اثر متعلق به "مرکز فرهنگی میثاق" است.

اخبار
  «رستم محله» روی آنتن شبکه‌ی مستند می رود

  محسن اسلام زاده با “تنها میان طالبان ۲” دوباره میان طالبان رفت

  سختگیری جشنواره سینما حقیقت تنها برای آثار انقلابی است

  مستند «رویای روهینگیا» به جشنواره هند راه یافت

  بخش و نقد مستند «آقای دادستان» در برنامه ی به اضافه مستند

  «کدام مسجد!» در شبکه مستند | چگونه جایگاه اجتماعی مساجد احیا شود

  «عکاسی زیر آتش» روی آنتن می رود | قصه اشغال تا آزادی خرمشهر

  «عالی‌نسب» اولین برند تولیدکننده وسایل نفت سوز ایرانی

  حتی مردم سوریه از اقدامات ما مطلع نیستند

  اکران مستند "خاطرات نارنجی" در امریکا

  نقدی بر فیلم مستند «میرزا جواد» ساخته سعید فرجی

  برگزاری ۲ نشست تخصصی در روز هشتم «۱۰ روز با عکاسان»

  داستان اولین شهید عکاس را در «میرزا جواد» روایت کردم

  کانال مرکز فرهنگی میثاق در پیام رسان سروش و آی گپ

  بررسی «خاطرات نارنجی» در دهمین قسمت از فصل دوم برنامه «به اضافه مستند» + تیز

  گفتگوی دوربین.نت با سعید فرجی | فیلم


   بیشتر...