شرح خبر
زنان عکاس انگلیسی در جنگ جهانی اول
    چهاردهم اردیبهشت ١٣٩٤ ساعت ٠٧:٤٠      
 نقش زنان انگلیسی در عکاسی جنگ جهانی اول نسبت به جنگهای سالهای اخیر، دست کم گرفته شده است. این کوتاهی در قبال نقش زنان بیشتر به خاطر پیش فرض رایجی است مبنی بر اینکه عکاس جنگ باید عکاس خبری حرفه ای باشد که می تواند از نزدیک در صحنه های نبرد و خط مقدم جبهه حضور داشته باشد. با این وجود، چنین تعریف کوتاه بینانه ای، حس تحسین درست عکاسی جنگی و کسانی که به آن مشغولند را تقلیل می دهد،  مخصوصا در رابطه با موضوع جنگ جهانی اول.

ارائه‌ی تعریف گسترده ای از این مفهوم قطعا اهمیت زیادی دارد آنهم وقتی می خواهیم درباره ی نقش زنان عکاس در دوره ی جنگ اول جهانی صحبت کنیم. هیچ  زن عکاس حرفه ای بین سالهای 1914 تا 1918 به صحنه های جنگی یا خط مقدم جنگ دسترسی نداشته است. با این حال، موزه ی سلطنتی عکس IWM از همان زمان تاسیسش در 1917، مجموعه ای از زنان عکاس حرفه ای و آماتور را برای کار در بخشهای اداری، تبلیغاتی یا اهداف خصوصی در جنگ جهانی اول به کار گرفت. این عکاسان نگرشی عمومی از تجربه ی انسانی در جنگ و نقطه نگاه زنانه ی خاصی را ارائه می دهند. سه مجموعه عکس که شامل عکسهایی از کریستینا بروم، اولایو ادیس و فلورانس فارم بورو است، واقعا از نظر نوع نگاه و ارائه ی دیدی متفاوت از جنگ و حضور زنان عکاس در آن اتفاق، قابل ملاحظه است. 

کریستینا بروم (1862-1939) و اولایو ادیس (1876-1955) جزء اولین زنانی بودند که در انگلستان به عنوان عکاسان مستقل و حرفه ای توانستند شغلی را به دست بیاورند. هر دوی آنها در سال 1903 وارد کار عکاسی حرفه ای شدند تا بتوانند از این طریق پولی به دست آورده و خانواده شان را حمایت کنند. هردو آنها از تحصیلات خوبی برخوردار بودند اما در حوزه ی عکاسی هیچ آموزش استانداری ندیده بودند. بر خلاف تفاوتهایی که در نوع نگاه و تکنیک هایشان وجود دارد، هر دوی آنها توانسته بودند نوعی رسمیت و در عین حال صمیمیت را در عکسهایشان ارائه بدهند.

بروم اساسا کارش به صورت یک عکاس مستقل را در لندن شروع کرد و تا زمان مرگش در 1939 در همانجا به کار پرداخت. او الان به عنوان تنها زنی شناخته می شود که خودش را به صورت یک عکاس مطبوعات ثابت کرده است. او عکسهای قابل ملاحظه ای از جنبش حقوق زنان (فمینیست) گرفت ونیز عکسهای زیادی در آژانسهای عکاسی که در مجلات و روزنامه ها به چاپ رساند. اما صنعت عکاسی کارت پستال که بین سالهای 1902 تا 1914 از محبوبیت فراوانی برخوردار بود، هسته ی مرکزی کار او را شکل داد و تاثیر چشمگیری بر روی حرفه اش گذاشت.  او که با نام خانم آلبرت بروم کار می کرد و دوربین شیشه ای متوسطی داشت، توانست سبک تاثیرگذاری در عکاسی گروهی ایجاد کند که معمولا در فضای باز عکس گرفته می شد.  مدیریت ماهرانه ی صحنه  و همدردی لطیفی که او نسبت به سوژه هایش از خود نشان می داد، باعث خلق عکسهایی رسمی و دقیق شد که در عین حال اغلب از صمیمیتی شگفت انگیز برخوردار بودند.

تکنیک بروم در نهایت به خدمت نظام و سوژه های رسمی و ارتشی درآمد. در 1904 پروژه ای در کنار محافظان اسکاتلندی بر عهده گرفت که او را به عنوان عکاس رسمی گروهان محافظان  و شوالیه های کشوری در آورد. این پیشرفت بی سابقه که شاه ادوارد دوم آنرا اعطا کرده بود، باعث شد بروم دسترسی ویژه ای به این گردان  پیدا کند که در طول جنگ در مرکز اصلی شان در لندن مستقر بودند و به عنوان برگزیدگان ارتش انگلستان شناخته می شدند.

اگرچه می توان این بحث را مطرح کرد که عکاسی بروم به صورت یک کل، تا حدی خشک و رسمی است، اما درباره ی عکاسی جنگی اش نمی توان چنین چیزی را گفت. عکسهای او از این گردان که در آگوست 1914، لندن را به مقصد فرانسه ترک می کردند واقعا تکان دهنده، بداهه، وصادقانه است که هیچ گونه تعصب میهن پرستی که در آن زمان کل کشور را در برگرفته بود در آنها دیده نمی شود.  بروم به مدت ده سال با این سربازها کار کرد و کارش فقط یک پروژه ی حرفه ای کاری نبود، به نوعی وداع با مردانی بود که او می شناخت و ممکن بود دیگر هرگز آنها را نبیند. عکسهای او فوریت ترسناکی را در چهره ی مردانی نشان می دهد که با عجله دارند تجهیزات خود را جمع می کنند تا برای اعزام آماده باشند.

عکسهای بعدی بروم از اتفاقات زمان جنگ در لندن نیز به همان اندازه گویا هستند.گروهی از زنان پلیس که در 1916 ازشان عکس گرفته شده، بدون شک از جذابیت فوق العاده ای برخوردارند و نکات جالبی درباره ی زنانی می گویند که قبلا در جنش دفاع از حقوق زنان شرکت می کردند و حالا اعتراضات سیاسی خشونت آمیز خود در سالهای قبل از جنگ را رها کرده بودند تا طبق قانون انگلستان در جنگ حضور پیدا کنند. عکسی هست که در آن گروهی از زنان داوطلب نشان داده می شود که نوعی شور و شوق ساده ای در چهره شان مشهود است. تصویر سازی بروم از گروههای تازه نفس آمریکایی که بعد از یک سفر طولانی به لندن رسیده اند و در حال خوردن نهار هستند واقعا نوعی خوش آمدگویی و آسایش خاطر درونی در خود دارد. آخرین عکس بروم از جنگ، جمعیت غمزده ای را نشان می دهد که در روز آتش بس در نوامبر 1918 بیرون کاخ باکینگهام ایستاده اند. این عکس در حقیقت به طرز تکان دهنده ای شبیه یک تشییع جنازه ی بزرگ است. از جشن و سرور خبری نیست و خستگی و غم از دست دادن عزیزان همه جا را پر کرده است.

کریستینا بروم هرگز به خط مقدم جنگ نرفت. سن و سال او و نیز شرایط خانوادگی اش باعث شد که او هرگز حتی به رفتن به درون جنگ فکر نکند. اما اگر هم می رفت فایده ای نداشت. در آگوست 1914 مقامات نظامی انگلستان اعلانیه ای صادر کردند که طبق آن هیچ زن یا عکاسی نمی تواند وارد منطقه ی جنگی شود. با توجه به چنین رویکردی، چندان هم جای تعجب نیست که  موزه ی سلطنتی عکس   IWM، وقتی برای اولین بار در اکتبر 1918، درخواست حضور اولایو ادیس در جبهه ی غربی را مطرح کرد، با موانع زیادی روبرو شد. اولایو ادیس قبل از جنگ توانسته بود خودش را به عنوان عکاس پرتره ی موفق استودیویی در شهرهای نورفولک، لندن و سوری، مطرح کند. او در عکاسی پرتره از دوربین بزرگ 10در 8 استفاده می کرد و تا آنجایی که می توانست نور طبیعی را با نور مصنوعی جایگزین نمی کرد. او همچنین تاکید زیادی بر اهمیت رویکرد هنرمندانه به عکاسی می کرد. چاپهای پلاتینوم مونوکروم و اتوکروم با رنگهای ملایم، عکسهای رسمی و در عین حال جذابی را تولید می کرد که اثر زیبایی شناختی قدرتمندی رو ارائه می دادند. اگرچه خود خانم ادیس جزء گروه جنبش دفاع از حقوق زنان نبود، تبدیل شد به یکی از اولین زنان عکاس حرفه ای که به عنوان عضو انجمن عکاسی سلطنتی انتخاب شد و یکی از حامیان فعال عکاسی زنان بود.



قبل از آنکه IWM در مارس 1919 مجوز رسمی خود را بگیرد، ادیس جزء کسانی بود که پروژه های این موسسه  را با دریافت پول کمی فقط برای هزینه ها برعهده گرفت. اما در آن زمان بود که تازه جنگ تمام شده بود.  از بسیاری جهات، ادیس به جای اینکه از خود جنگ عکس بگیرد، شروع به مستند کردن عواقب جنگ در جبهه ی غربی کرد. مناسبات زمان جنگ در انگلستان در خط مقدم از هم پاشیده بود و هیچ کدام از سوژه های او دیگر در خطر نبودند (البته خطری که از اسپانیا می آمد پیش روی جهان بود).

ادیس با کمیته ی کار جنگی زنان که تحت خدمت IWM بود، به مدت چهار هفته با ماشین سفر کرد تا از زنان  فرانسوی، انگلیسی و آمریکایی عکس بگیرد که در مکانهای مختلفی به کمک نیروهای مسلح آمده بودند. اما تکنیکهای استودیویی و دوربین بزرگش را نمی شد به راحتی به جبهه ی غربی برد و این مسئله که او ترجیح می داد زیر نور طبیعی از سوژه های خود عکس بگیرد اشکالات فنی برایش ایجاد کرد، برخی از عکسهایش تار شدند، نور فراوانی در برخی از آنها دیده می شود و حالت سوژه هایش گاهی آن صمیمیتی را که او به دنبالش بود نداشت. با این حال، عکسهای او به طرز قابل ملاحظه ای با عکسان رسمی مرد تفاوت داشت.

به طور کلی، عکسهای اولایو ادیس مجموعه ی جذابی از آثاری است که از حضور قدرتمند زنان در صحنه های جنگی حکایت دارد و تاکیدی است بر شور وعلاقه ی آنها در ساختن انگلستان بعد از جنگ. زنان در موقعیتهای قبول مسئولیت، مهارت و تسلط و در نقشهای مختلف نشان داده می شوند که علاوه بر قائل بودن نقش سنتی برای زن، نقشهای نوینی نیز برایش تعریف می کنند که  نشانگر قدرتی است بی آنکه زنانگی سوژه های خود را زیر سوال ببرند. اگرچه مردان اغلب در این عکسها ظاهر می شوند، تعدادشان هرگز زیاد و در گروههای بزرگ نیست و تقریبا هرگز در موقعیتی مساوی با زنان نشان داده نمی شوند. حس جان کندن و کار پر زحمت در عکسهای این زن، نوعی خشکی وسردی را در تضاد با تصاویر ایده آلیستی زمان جنگ که توسط عکاسان مرد گرفته شده نشان می دهد. در برخی موارد ادیس به دلیل زن بودنش به صمیمیتی ویژه با سوژه های خود می رسد. عکس او از یک اتاق  آرایشگری زنان نظامی  در پوند دو آرش بدون شک فراتر از دسترسی یک عکاس مرد بوده است.

بعضی از زنان انگلیسی برخلاف مخالفتهای رسمی، توانستند عکسهایی نزدیک  از مناطق جنگی بگیرند که این مسئله به نوعی پل بین  تفکیک جنسیتی در عکاسی را برداشت.  با آنکه عکاسی هرگز هدف اصلی این زنان نبوده است، موقعیت  و تجربه های استثنایی شان اغلب تاثیر چشم گیری بر عکسهایشان می گذاشت  و آن را از یک فعالیت شخصی  که گاهی در اوقات فراقت انجام می شد، تبدیل می کرد به ابزاری برای شهادت دادن در مقابل یک مخاطب گسترده تر. چنین تغییری را می شد در تنوعی مشاهده کرد که در  پوشش سوژه ها وجود داشت، یا در توجه ویژه ای که به کیفیت تصویر می شد که گاهی منجر می شد به اینکه عکاس حتی برای گرفتن عکسهای با کیفیت تر دوربین خود را عوض کند.

تجربه ی فلورانس فارم بورو (1887-1978)، در جبهه های شرقی نشان می دهد که تاثیر نزدیکی به خطوط مقدم جبهه در عکسها بسیار مشهود است. فارم بورو که  در خانواده ای از طبقه ی متوسط خوب در باکینگهام شایر بزرگ شده بود، ذاتا احساساتی و بی قرار بود.  او در 21 سالگی خانه را ترک کرد تا عطش به سفر کردن و ماجرا  را در خود برطرف کند. شش سال بعد که جنگ آغاز شدف او در مسکو به عنوان معلم سرخانه ی انگلیسی مشغول به کار بود. علاقه ی شدید او به مردم روسیه باعث شد به مشکلات زبانی خود غلبه کند و به عنوان پرستار صلیب سرخ آموزش ببیند. در مارس 1915، او به یک گروه پزشکی روسیه ای ملحق شد و با آنها عازم خط مقدم جبهه های شرقی شد. در طول چند هفته، فارم بورو مجبور شد به عقب نشینی ارتش سلطنتی روسیه  بپیوندد.  

او که هیچ واهمه ای از آتش و جنگ نداشت، توانست در شرایط بسیار سختی به کارش ادامه بدهد و زخمیهایی با ملیتهای مختلف را با مهربانی درمان کند تا اینکه انقلاب و جنگ داخلی در روسیه در 1918 او را مجبور به فرار از کشور محبوبش روسیه کرد. عکاسی در جبهه ی بزرگ شرق واقعا بدون هرگونه کنترلی انجام می شد و همین باعث شد فارم بورو نیز هر زمان که فرصتی پیدا می کرد، تجربیات خود را در قاب دوربین ارائه بدهد. با گذر زمان، دیگر مدام از او خواسته می شد تا به صورت نیمه رسمی عکس بگیرد و بر طبق نیاز تجهیزات عکاسی خود را ارتقا ببخشد. او که حالا مجهز به دوربین متوسط با فرمت شیشه ای  و سه پایه شده بود، می توانست فیلمهای گرفته شده را از طریق یک رابط روسی به پشت جبهه بفرستد تا چاپ شوند. فارم بورو که به نوعی جزء اولین شکل دهندگان خبرنگار/شهروند بود، عادت داشت یادداشتهایی نیز بر عکسهایش بنویسد که روزنامه ی تایمز در انگلستان چاپش می کرد.

فارم بورو عکاس آماتور با استعدادی بود که دید خوبی برای خلق تصاویر تازه و متفاوت داشت و ذاتا یک مشاهده گر عالی محسوب می شد. او دارای حس غریزی خوبی برای ترکیب و نورپردازی بود، با وجود این سبک او غالبا احساسی بود. توانایی فارم بورو برای خلق یک صحنه با تاثیری هنری قطعا در تعدادی از عکسهای موفق گروهی اش به خوبی مشهود است، اگرچه که، هدف اصلی او مستند کردن مردم و خشونتها و بوالهوسی های جنگ در خط مقدم جبهه های شرقی بود. او به دلیل نزدیکیش به خط مقدم دسترسی خوبی به گروهان ها و خندق های  جنگی داشت. او از اجساد مرده ی هر دو طرف درگیر با جزییاتی گرافیکی عکس می گرفت و درعین حال سربازان روسی را مستند می کرد که با احترام فراوان مردگان خود را  دفن می کردند. به طور کلی، عکاسی فارم بورو نشان می دهد تجربه ی سخت جنگ در خط مقدم چقدر می تواند تقسیم بندی های جنسیتی و طبقه بندی های اجتماعی را از بین ببرد.

هیچ شکی نیست که پیشرفتهای زنان عکاس در زمان جنگ که در این مقاله به برخی از آنها اشاره شد، واقعا برای زمان خود استثنایی و بی سابقه بود . بااین وجود، مهم است بتوانیم منبع الهامی را تشخیص بدهیم که آنها در اختیار زنان نسل بعد از جنگ گذاشتند. در آن زمان نیز مانند الان، آنها نمونه ای بودند از آنچه زنان می توانند در عکاسی جنگی از خود ارائه بدهند و اینکه چقدر می توانند به فهم بصری مناقشه های دنیای مدرن کمک کنند. ما نیز به جای آنکه آنها را در پرده ی ابهام قرار دهیم، با معرفی آنها، به خوبی به خاطر می سپاریمشان.

نوشته ی هیلاری رابرتس، متصدی پژوهش عکاسی

منبع: iwm.org



کلیه حقوق این اثر متعلق به "مرکز فرهنگی میثاق" است.

اخبار
  «رستم محله» روی آنتن شبکه‌ی مستند می رود

  محسن اسلام زاده با “تنها میان طالبان ۲” دوباره میان طالبان رفت

  سختگیری جشنواره سینما حقیقت تنها برای آثار انقلابی است

  مستند «رویای روهینگیا» به جشنواره هند راه یافت

  بخش و نقد مستند «آقای دادستان» در برنامه ی به اضافه مستند

  «کدام مسجد!» در شبکه مستند | چگونه جایگاه اجتماعی مساجد احیا شود

  «عکاسی زیر آتش» روی آنتن می رود | قصه اشغال تا آزادی خرمشهر

  «عالی‌نسب» اولین برند تولیدکننده وسایل نفت سوز ایرانی

  حتی مردم سوریه از اقدامات ما مطلع نیستند

  اکران مستند "خاطرات نارنجی" در امریکا

  نقدی بر فیلم مستند «میرزا جواد» ساخته سعید فرجی

  برگزاری ۲ نشست تخصصی در روز هشتم «۱۰ روز با عکاسان»

  داستان اولین شهید عکاس را در «میرزا جواد» روایت کردم

  کانال مرکز فرهنگی میثاق در پیام رسان سروش و آی گپ

  بررسی «خاطرات نارنجی» در دهمین قسمت از فصل دوم برنامه «به اضافه مستند» + تیز

  گفتگوی دوربین.نت با سعید فرجی | فیلم


   بیشتر...